علامه حسن‌زاده آملی؛ ذوالفنون روزگار و حکیم الهی
علامه حسن‌زاده آملی؛ ذوالفنون روزگار و حکیم الهی
چهار سال از عروج ملکوتی حضرت علامه حسن‌زاده آملی(اعلی‌اللّه مقامه) می‌گذرد؛ عارف ربانی و جامع علوم عقلی و نقلی که در فلسفه، عرفان، ریاضیات، نجوم، طب، تفسیر و حدیث، میراثی ماندگار برجای نهاد. روزگار در فقدان او یتیم‌خانه معرفت شد، اما یاد و آثارش همچنان مشعلی فروزان برای طالبان حقیقت است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم، اکنون چهارسال از آن دم میگذرد که فخرالدین دوران، حکیم الهی،عارف ربانی، جامع علوم عقلی و نقلی،حضرت علامه حسن‌زاده آملی (اعلی اللّه مقامه) از عالم ناسوت پر کشید و به ملکوت اعلی پیوست.
روزگارما،درفقدان او،یتیم‌خانهٔ معرفت شد و صحیفهٔ حکمت،بی‌قلم او سفید گشت.
آن ذوالفنونِ دوران، در فلسفه حکیم،در عرفان قدیس، در ریاضیات محقق، درهیئت و نجوم منجم، و درطب و تفسیر و حدیث متضلّع بود.
مردی که در فلسفه،جانشین بوعلی، در حکمت، هم‌نشین صدرالدین،در عرفان،هم‌راز ابن‌عربی، در نجوم و ریاضیات،قرین خواجه نصیربود.
ذوالفنون روزگاربود وجامع علوم دینی و دنیوی؛ درساحت عقل بر قلهٔ اجتهاد،و در میدان دل بر ذروهٔ شهود.کلامش همچون تسبیح، دل را صیقل و قلمش چون شمشیر، پرده از اسرار برمی‌داشت؛ نگاهش، شعلهٔ آگاهی می‌افروخت؛ سکوتش، هزار دفتر سخن در دل‌ها می‌گشود.
در هیئت و طب، میراث بقراط و بطلمیوس را زنده و درقرآن و حدیث،از چشمهٔ وحی، کوثر حقیقت نوشاند.
اگر قلم او به حرکت آمدی،اسرار آفاق و انفس را درعبارتی چند می‌نگاشت؛ و اگر زبان بگشادی، دلها را به سرچشمهٔ «و فی کل شیء له آیه» رهنمون شدی. هنوز دَر و دیوار بلاد،از طنین انفاس قدسی او معطر است.
آن حکیم الهی، لسان صدق معرفت و شمس فروزان حکمت بود؛ درمدرسهٔ هستی،چون شارحی صادق،اسرارعرش را بر فرش می‌پراکند و از هر ذرّهٔ کائنات،آیتی از«کنت کنزاً مخفیاً» بر می‌خواند.
در روزگاری که علم از معنا تهی و حکمت از حقیقت بی‌نصیب بود، او به سان خضررهروان، عطش جانها را به آب حیات معارف سیراب ساخت. وجود او،کتابخانه‌ای از علوم متراکم بود.
درچهارمین سالگشت ارتحال آن جناب، خاک آمل را قبّه‌ای از انوار معرفت زینت است و قلوب مشتاقان،حرمِ گریه و شکرانه.
یاد او چون مشعلی است که به راهروان ظلمت‌کدهٔ دنیا همواره فروغ می‌بخشد؛ و نام او، درکنار اسامی حکمای جاوید چون بوعلی و صدرالمتألهین به صحیفهٔ تاریخ پیوسته خواهد بود.
چنانکه در روزگار ناصری گفته‌اند: «مردان خدا نمرده‌اند و نمی‌میرند»،حسن‌زاده نیز در حقیقت زنده است،چه آنکه علم و عرفان او در نفوس مریدان جاویدان است.
بر ماست که یاد او را پاس داریم، آثار او را تلاوت کنیم و در سلوک علمی و عملی، از مشیّت او الگو گیریم. باشد که به برکت انفاس آن حکیم متألّه،ما نیز به جرعه‌ای از جام حکمت الهی سیراب گردیم.
بر اهل معرفت و طالبان نیزحقیقت است که این ذخیرهٔ الهی را پاس دارند و در پرتو آثار و انفاس او ره سپرند؛ که «مَن مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه».
و چه امامی در عصر خویش والاتر از آنکه دلها را به قبلهٔ ولایت رهنمون گشت و زبانش جز به ذکرحقیقت نگشود.
رضا تلخابی؛ کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و روابط عمومی اداره کل بیمه سلامت استان قم