«اُخت الرضا» آوای سینمای معناگرا
«اُخت الرضا» آوای سینمای معناگرا
«اخت الرضا»، فیلمی در جستجوی سینمای بی‌ادعا و با اعتناست، فیلمی در ستایش مجاهدت‌های خاندان آل‌عبا(ع) که اگرچه می‌توانست فیلم‌نامه‌ای منسجم‌تر و سینمایی‌تر داشته باشد، اما همکاری و همراهی اعتاب مقدس جهان اسلام در تولیدش، نویدبخش آینده‌ای بهتر برای سینمای کشورهای اسلامی است.

به گزارش پایگاه اطاع رسانی نسیم قم، حسن شیخ حائری: اینجا قم است، دیاری که بارگاه نورانی دختر امام هفتم(ع)، خواهر امام هشتم (ع) و عمه امامان معصوم(ع) را مانند نگینی در برگرفته و به نیابت از «مدینه منورّه»ای که مزار ملکوتی حضرت مادر(س) را در خود پنهان کرده است، خانه مادری همه دوستداران و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت (ع) شناخته می‌شود:

سلام خدا باد بر زائر او

که باشد به زوّار زهرا (س) برابر

حکایت عظمت و رفعت حضرت فاطمه معصومه(ع) حکایتی است که حتی پیش از تولد آن حضرت آغاز می‌شود، آنجا که حضرت امام جعفر صادق(ع) پیش از تولد فرزند خود، موسی بن جعفر(ع)، از دیار قم سخن به میان آوردند و خبر دادند که پاره‌ای از تن اهل‌بیت(ع) در آنجا دفن خواهد شد تا این شهر، حرم اهل‌بیت (ع) و عش آل محمد(ص) لقب گیرد.

چندی پیش جمعی از اهالی هنر با محوریت عتبات فاطمی(س) و حسینی(ع) و همچنین سازمان سینمایی سوره گِرد هم آمدند تا فیلمی سینمایی در ستایش آن بانوی واجب القدر کلید بزنند؛ اما این اثر طبق اذعان کارگردانش، یک داکیودرام یا داستانی مستند شد و به زعم نگارنده، بیش از آن‌که داستانی مستند باشد، مستند داستانی است و حتی در برخی پلان‌ها و سکانس‌ها، به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم به نقل از تصویری می‌ماند.

نکته نخست این است که گسترش تولید آثاری ازاین‌دست با بهره‌گیری از زبان جذاب و جادویی هنر، یک ضرورت قطعی است؛ ضمن آن‌که باید اعتراف کنیم کوتاهی‌های فراوانی در این زمینه صورت گرفته که البته شاید قابل جبران باشد، اما درعین‌حال تردیدی هم وجود ندارد که این‌گونه آثار باید با حداکثر دقت و ظرافت و همچنین با تحقیقات گسترده به‌صورت یک پروژه کلان و با طرح‌ریزی دقیق سینمایی ساخته شوند؛ به‌ویژه آن‌که متصور نیست اثر سینمایی دیگری با محوریت شخصیت نورانی حضرت کریمه اهل‌بیت(س)، حداقل در آینده نزدیک، ساخته شود.

بر این اساس می‌توان دست‌اندرکاران فیلم اخت الرضا را مخاطب قرارداد و از آنان پرسید چرا به‌جای یک فیلم‌نامه‌نویس، از تیم فیلم‌نامه‌نویسی تحت نظارت یک استاد برجسته بهره نبردند؟ چرا در شرایطی که عدم نمایش چهره آن حضرت، دلیل و برهان مشخصی دارد، از یک‌صدای غیرآشنا برای دیالوگ‌های مربوط به ایشان استفاده نکردند؟ چرا با توجه به انتخاب درست بازیگران غیر چهره برای این فیلم، تمرکز بیشتری بر بازیگردانی نداشتند؟ و چرا با همه این موضوعات، شاهد غلط‌هایی آشکار در متن فیلم‌نامه مانند «روحی لک الفَداء» (بجای روحی لک الفِداء) و یا استفاده از عبارت «بر علیه» (بجای علیه) هستیم؟

در ادامه این پرسش‌ها باید گفت سکانس‌ها یا حتی پلان‌هایی از فیلم می‌توانست به نقطه عطف آن تبدیل شود که متأسفانه نشده، مانند تولد حضرت معصومه (س)، وداع آن بانو با مدینه النبی (ص)، روایت ویژه «فِداها ابوها» و یا لحظات ورود به قم که ناخودآگاه با فیلم الرّساله مرحوم مصطفی عقاد و ورود حضرت رسول‌الله (ص) به مدینه مقایسه می‌شود؛ ضمن آن‌که دراین‌باره می‌توان به سکانس‌های مربوط به رحلت شهادت گونه حضرت نیز توجه داد که تنها تمهید به‌کاررفته برای پرداخت آن، پخش سوره الرحمان است.

نکته دیگر آن است که سینما، اول یک رسانه تصویری است و بعد، یک رسانه صوتی؛ به‌بیان‌دیگر باید دیالوگ‌هایی مانند «اضطراب داشتیم»، «من نگرانم» یا «مکر لایه‌لایه خاندان عباسی» در متن تصویری اثر دیده شود و صرفاً در حدّ دیالوگ نمانَد.

درباره اخت الرضا باید به این نکته هم توجه داشت که وقتی این عنوان برای این فیلم انتخاب‌شده است، پس باید وجه خواهر امام رضا بودن آن حضرت در این اثر، موردتوجه ویژه قرار گیرد که متأسفانه این‌گونه نیست؛ البته دست‌اندرکاران فیلم بر این باورند که متن مستند و مُتقن زیادی درباره حضرت معصومه (ع) وجود ندارد که قطعاً حرف درستی است، اما حتماً متون مربوط به حضرت ثامن‌الحجج (ع) آن‌قدر هست که بتوان درام‌های جذابی از آن برای این فیلم استخراج کرد.

همچنین کلیدواژه «مجالس وعظ و حدیث» بنت موسی بن جعفر (س) می‌توانست به‌عنوان ایده محوری فیلم‌نامه انتخاب شود تا حداقل با پرداخت دراماتیک به این محور موضوعی، سایر بخش‌های مستند گونه اثر را نیز به آن ارجاع داد.

اخت الرضا با مدینه سال ۲۰۱ هجری قمری شروع می‌شود که می‌توانست با بهره‌گیری حداکثری از جلوه‌های ویژه، قاب‌های ماندگاری برای مخاطب بیافریند؛ همچنان‌که این نکته درباره لوکیشن بغداد و همچنین دیگر شهرها و قریه‌های مسیر حرکتی کاروان حضرت بانو (س) به‌ویژه شهرها و قریه‌های ایران امروزی قابل پرسش است.

اخت الرضا از تعدد نَرِیشن هم رنج می بَرَد، نریشن هایی با حجم و دیالوگ زیاد که بیش از آن‌که برای مخاطب آگاهی‌بخش باشد، سبب سردرگمی او می‌شود.

با همه این ها، «اخت الرضا» به عنوان فیلمی در جستجوی سینمای مُعلّا، یک اثر بی ادعا، بی ریا و تاحدودی باامضاست که نکات مثبت آن نیز به چشم می زنَد، از جمله شروع و پایان فیلم بویژه با جمله تکرارشده «ای کاش تکلیفم را پیش از این پرسیده بودم» (بر خلاف تکرار اصطلاح «آقازاده» که اصلا در متن ننشسته است)، پرداختن به موضوع طب گیاهی و سنتی برای رنگ و رو بخشیدن بیشتر به اثر که حتی می توانست پررنگ تر و مؤثرتر هم دیده شود؛ طراحی صحنه و لباس و همچنین صدابرداری و صداگذاری قابل قبول، بهره گیری از صدای دلنشین محمد معتمدی، دیزالو پلان مزار نخستین بانو به بارگاه فعلی آن حضرت از نمای بالا، استفاده از دیالوگ هایی مانند مبارزه با شمشیرِ در غلاف و با استفاده از بیعت با امام (ع) که به خوبی و بدون شعار در فیلم نشسته است، صحنه پردازی قابل قبول مراسم تشییع حضرت و همچنین بازی نسبتا قابل قبول بازیگر نقش اسماء.

و البته بیش از همه، همکاری و همراهی اعتاب مقدس در به ثمر نشستن این اثر، امیدوارکننده است و می تواند با ثبت تجربیات پیش تولید، تولید و پساتولید، طرح ریزی و تولید آثار مشابه را با همت و تعامل اعتاب مقدس جهان اسلام به دنبال داشته باشد.

کوتاه سخن آن که «اخت الرضا» اگرچه به اثری کُلاژگونه تبدیل شده که با انبوه دیالوگ ها، فرصت درنگ را از مخاطب می گیرد؛ اما در عین حال موفق شده مخاطبان خود را با شخصیت حضرت معصومه (س) و مجاهدت های ایشان آشنا کند؛ ضمن آن که علاوه بر این فیلم، پخش مجموعه ای تلویزیونی از آن نیز در چهار قسمت در دستور کار است که امید می رود نسخه سریالی، ارتباط بیشتری با مخاطبان برقرار کند.