زن مسلمان ایرانی: از ریشه‌های خانه، میوه‌های جامعه می‌سازد
زن مسلمان ایرانی: از ریشه‌های خانه، میوه‌های جامعه می‌سازد
در دنیایی که زن را مدام میان «خانه» و «جهان» در تقابل قرار می‌دهند، زن مسلمان ایرانی با الهام از ایمان و هویتی اصیل، نه قربانی این دو راهی است، بلکه هنرمندی که با توازنی درونی، این دو سرزمین را به هم پیوند می‌زند. او با لبخندی به فرزندش، شهروندی آینده‌دار می‌سازد و با دانش و مهری که از خانه می‌آورد، فضای عمومی را عمیق‌تر و انسانی‌تر می‌کند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم، در میان هیاهوی پرسش‌ها و پاسخ‌های گاه سخت روزگار، ما زن‌ها مدام در آینه‌هایی غریب به خود نگریسته‌ایم؛ آینه‌هایی که می‌پرسیدند: «کدام را انتخاب می‌کنی؟ در خانه بمانی یا به جهان بروی؟» انگار تقدیر ما، یک دو راهی همیشگی بود. اما این روایت اجباری پذیرفتنی نیست. هنر زن مسلمان ایرانی، برقراری پیوند میان این دو سرزمین است: کانون گرم خانواده و پهنۀ گسترده اجتماع.

ما زن مسلمان ایرانی، وارث ایمانی هستیم که به ما آموخته است، هیچ بخشی از هستی ما نباید نادیده گرفته شود. خانواده، آن باغچه پنهان و مقدسی است که ریشه‌های ایمان و مهربانی در آن کاشته می‌شود و اجتماع، همان صحرای وسیع است که باید با میوه‌های آن باغ، آباد گردد.

وقتی از توازن سخن می‌گوییم، مرادمان انباشت کارها روی هم نیست، بلکه توانمندی و قدرت روحی است که در آن هر قدم، قدم بعدی را تقویت می‌کند. توازن ما، نه یک قرارداد بیرون‌مانده، بلکه یک انتخاب درونی و الهام‌بخش است.

این توازن از آنجا آغاز می‌شود که زن، هویت خویش را در چارچوب نگاهی غنی و اصیل بیابد. او می‌داند که لبخندی که به فرزندش می‌بخشد، همان نیروی پنهانی است که او را قادر می‌سازد تا در پیچ‌و‌خم‌های اداره امور اجتماعی، با صلابت و نجابت قدم بردارد.

وقتی مادر، با حکمت مادرانه‌اش، سنگی را در بنای شخصیت فرزندش محکم می‌نشاند، او در حال ساختن یک شهروند آینده‌دار است. این بزرگترین مشارکت مدنی است که می‌توان متصور شد! و بالعکس، وقتی همان زن با تخصص، دانش و مهر مادرانگی‌اش وارد عرصه‌های عمومی می‌شود، او بویی از خانه و اصالت را با خود به آنجا می‌برد. او نه برای اثبات خود، بلکه برای تدبیر جهان می‌آید. حضور او، به جای ایجاد تضاد، موجب عمق بخشیدن به فضای مدنی می‌شود.

زن نجیب ایرانی، در نقش قربانی نمی‌نشیند. او طراح صحنه است. ما انتخاب می‌کنیم که چگونه عشق به خانه، بال‌های ما را برای پرواز در جهان باز کند، و چگونه تجربه‌های جهان، عمق و معنای بیشتری به خانه‌مان ببخشد.

این است روایت امید؛ روایتی که در آن زن، نجیبانه و آگاهانه، نقش هنرمند پیوند را ایفا می‌کند، و با هر قدم، نه فقط دو جهان را به هم نزدیک می‌سازد، بلکه معنای زیستن را غنی‌تر می‌کند. این بهترین راه پیش‌روی ماست: باور به این قدرت الهی درونی و جاری ساختن آن در همه عرصه‌ها.

نویسنده: زینب صفایی، عضو انجمن علمی پژوهشی کلام