“حسن ارشاد” نویسنده و پژوهشگر حوزه بهائیت در یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم به نقش بهائیان در حکومت پهلوی پرداخته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم، در دوران رژیم پهلوی، یکی از نکات قابل تأمل، نفوذ گسترده بهائیان در بخشهای کلیدی حکومت بود. در بسیاری از سازمانهای تأثیرگذار کشور، حضور آنها کاملاً مشهود بود، بهگونهای که در عرصههای سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی جای پایشان به وضوح دیده میشد. نفوذ بهائیان نهتنها در سطوح اجرایی و مدیریتی دولت، بلکه در حوزههایی چون آموزش، تجارت، و رسانهها نیز قابل مشاهده بود.
شواهد تاریخی نشان میدهد که این گروه به دنبال کسب قدرت و افزایش تسلط خود بر ارکان حکومتی بود. بسیاری از مقامهای بلندپایه در آن دوران، از حمایت و پشتیبانی آشکار و نهان بهائیان برخوردار بودند که این موضوع، نگرانیهایی را در میان اقشار مختلف جامعه برانگیخته بود. اسناد و گزارشهای متعددی حاکی از آن است که برنامهریزی دقیقی برای نفوذ تدریجی و کنترل بیشتر بر ساختار حکومتی و حتی براندازی و تشکل حکومت بهائیان در جریان بوده است.
محفل ملی ایران، بهعنوان تشکیلات بهایی، از زمان تأسیس موساد در ۱۹۵۱ و اجرای نقشه ۱۰ سالهای که شوقی افندی رهبر سازمان غیرقانونی تشکیلات بهائی مستقر در اسرائیل طراحی کرده بود، در تحولات سیاسی ایران نقش داشت. این برنامه بر اساس دستورهای وی تدوین شد و در فاصله سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ اجرا شد.
طبق اسناد موجود، شوقی افندی در توقیع ۱۱۰ خطاب به محفل ملی بهائیان ایران، دستور داده بود که این تشکیلات در ساختارهای حکومتی نفوذ کند و قوههای مقننه، مجریه و قضاییه را تحت کنترل بگیرد. این طرح بهصورت مرحلهای اجرا شد و مستندات آن در اسناد بهاییان موجود است.
امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۳، طی سخنرانیهای خود، صراحتاً به این نقشهها اشاره کردند و تأکید داشتند که تشکیلات بهایی، تحت حمایت اسرائیل و موساد، بهدنبال ایجاد حکومتی وابسته است. ایشان در تحلیلهای خود بارها نسبت به نفوذ این جریان در ارکان حساس کشور هشدار داده بودند.
بخشی از صحبت های دلسوزانه امام (ره ) در مورد خطر بهائیت خطاب به محمدرضا شاه در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۳ به شرح زیر است:
«اینها – عمال اسرائیل در ایران – هر جا انگشت میگذاری میبینی که یکی از اینهاست مراکز حساس؛ مراکز خطرناک؛ والله، مراکز خطرناک برای تاج این آقا. ملتفت نیستند اینها. اینها آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصرالدین شاه را بکشند؛ مملکت ایران را قبضه کنند. شما تاریخ نگاه کنید؛ تاریخ که میدانید. در نیاوران توطئه کردند؛ در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند. و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان میدانند. اینها در کتابهایشان نوشتهاند، در مقالاتشان نوشتهاند: حکومت مال ماست؛ باید ما یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم؛ یک حکومت جدیدی به وجود [بیاوریم]؛ حکومت عدل. همینهایی که یک همچو سوء نظرها و سوء نیتهایی را دارند، از دربار گرفته تا آن آخر مملکت، از این اشخاص آنجا موجودند.
آقا بترسید شما از اینها؛ یک جانورهاییاند اینها. در وزارتخانه موجود است؛ من انگشت رویش گذاشتم پیش یکی از وزرا، گفت نیست اینطور. بعد شاهد برایش فرستادم؛ شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری است. الآن هم موجود است و من اسم کثیفش را نمیبرم. در وزارتخانه موجود است؛ عرض میکنم که در ارتش موجود است. خوب، ای ارتش محترم! توی دهن اینها بزن؛ تو مسلمانی. صاحب منصبان ارتش، خوب بسیارشان مردم خوبی هستند؛ با من هم گاهی رابطه دارند؛ یعنی رابطهای که پیغام میدهند. اینها بعضیشان خوبند؛ خوب، جلو بگیرند از اینها؛ جلو بگیرند از یک اشخاصی که با مذهبشان مخالفند؛ با تخت و تاجشان مخالفند؛ با مملکتشان مخالفند؛ با استقلالشان مخالفند؛ با اقتصادشان مخالفند. خوب، شما جلو بگیرید؛ بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند؛ از بزرگترها خواهش کنید.
والله من خیر شما را میخواهم. من میترسم یک روزی چشمهایتان را باز کنید هستی شما را از بین ببرند اینها؛ من از این میترسم. یا بگذارید ما آنها را از بین ببریم. من یک روز از بین میبرم؛ من نمیخواهم تشنج بشود. شما که میل دارید آرامش باشد، خودتان از بین ببرید. اگر نبرید یک روزی میبینید که یکجوری، یک ورق دیگر پیش میآید؛ یکوقت یک طور دیگر میشود. آن وقت نه من میتوانم جلویش را بگیرم نه شما میتوانید جلویش را بگیرید. این اوضاعی است که ما مواجه با آن هستیم؛ و میبینید و میبینیم؛ و نمیدانم که چه بکنیم، نمیدانم که راه اصلاح چه است.¹»
حادثه ۱۵ خرداد که یکی از تاریک ترین وقایع تاریخ معاصر ایران است به دستور شاه و به فرماندهی نظامی تحت نفوذ بهاییان رخ داد، که نمونه ای از دست داشتن بهائیان در جنایات رژیم پهلوی است.
بر اساس اسناد، تیمسار پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکزی، دستور سرکوب معترضان را صادر کرد. پس از این واقعه، محفل ملی بهائیان ایران از خسروانی به خاطر این جنایت بزرگ تقدیر کرد، که این اقدام بهعنوان سندی از دخالت تشکیلات بهایی در وقایع ۱۵ خرداد ثبت شده است.
در نقشه ۱۰ ساله بهاییان (۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲)، نفوذ در ساختارهای اقتصادی، نظامی و رسانهای کشور در راستای براندازی و برقراری حکومت نیز از اهداف اصلی بود. این اقدامات، که در راستای تأمین منافع اسرائیل و آمریکا انجام میشد، از سوی امام خمینی (ره) بهعنوان تهدیدی برای استقلال کشور معرفی شد.
امام خمینی(ره) در سخنان خود به صورت واضح هشدار دادند که این تشکیلات نهتنها از نظر مذهبی، بلکه از بُعد سیاسی نیز خطری برای ایران محسوب میشود و تأکید کردند که این جریان بهعنوان نیروی نیابتی اسرائیل، تلاش دارد کشور را به حکومتی وابسته تبدیل کند.
اسناد تاریخی نشان میدهند که بهاییان از دوره قاجار تاکنون، همواره در تلاش برای نفوذ در ارکان حکومتی بودهاند. نمونههایی از این اقدامات شامل تلاش برای ترور ناصرالدینشاه، همکاری در کودتای ۱۳۳۵ و مشارکت در حوادث مختلف امنیتی است.
بهائیان همواره امام خمینی(ره) را مانعی بر سر راه اهداف خود در به دست گرفتن مراکز حساس حکومت می دیدند، به همین خاطر بعد از اینکه امام به ترکیه تبعید شدند، بیتالعدل بهائیان در قدس اشغالی، بخشنامهای در ۲۰ بهمن ۱۳۴۳ صادر کرد، در این بخشنامه خطاب به بهائیان ایران گفته شد که بهائی بودن خود را مانند قبل علنی اعلام کنند. حد فاصل خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷، بهائیان به مدت پانزده سال به قدرتمندترین جریان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران تبدیل شدند هرچند اعمال خشونت و سرکوب قیام ۱۵ خرداد، و نیز نفوذ بیشتر بهائیان در دستگاه سلطنت، موجب شد نهضت اسلامی در باور مردم عمیقتر شود و این مطلب در پیروزی انقلاب اسلامی خود را نشان داد.
منبع:
1_صحیفه امام خمینی (ره)، ج ۱ ،ص۳۸۹
منبع: خبرگزاری تسنیم استان قم/