جبهه مسلمانان آزاده وآشنایی بایکدیگر در زندانبا اولین تجمعی که ما ۱۰ یا ۱۲ هیئت دور همدیگر جمع شدیم « جبهه مسلمانان آزاده» اولین اعلامیه را صادر کرد. پس از یک مقدار فعالیت کردن بعضی از قسمتهای یکی از اعلامیههای حضرت امام را برداشته و به نام جبهه مسلمانان آزاده موضعگیری کردیم. دیدیم که اعلامیههایی […]
جبهه مسلمانان آزاده وآشنایی بایکدیگر در زندان
با اولین تجمعی که ما ۱۰ یا ۱۲ هیئت دور همدیگر جمع شدیم « جبهه مسلمانان آزاده» اولین اعلامیه را صادر کرد. پس از یک مقدار فعالیت کردن بعضی از قسمتهای یکی از اعلامیههای حضرت امام را برداشته و به نام جبهه مسلمانان آزاده موضعگیری کردیم. دیدیم که اعلامیههایی به نام« مسلمانان آزاده شعبه تجریش»و« جبهه مسلمانان آزاده شعبه سی متری» منتشر شد.در صورتی که ما چنین چیزی را نداشتیم. چندتا جبهه مسلمانان آزاده بدون اینکه با ما در ارتباط باشند همین اعلامیه را با آن نامها تکثیر کرده بودند. در این میان اتفاقی افتاد. در یک ماجرای دستگیری تعدادی از مجموعه اعضای جبهه را از یک هیئت یا مسجد (یادم نیست) دستگیر کردند و بردند. اینها در مدتی که در بازداشت بودند تا یکی یکیشان را بخواهند برای بازجویی ببرند همدیگر را شناختند که جبهه مسلمانان آزاده تجریش و جبهه مسلمانان آزاده سی متری چه کسانی هستند. رفته رفته تعداد هیئتهای جبهه مسلمانان آزاده به ۲۸ یا ۲۹ هیئت رسید.
تشکل سازی امام
قدری جلوتر آمدیم. یک روز که ما چهار نفر به زیارت حضرت امام رفتیم، حضرت امام پس از اینکه صحبتشان تمام شد فرمودند در آن اتاق بمانید. در آن اتاق متوجه شدیم که از سه گروه دیگر هم برادرانی در آنجا هستند. امام تشریف آوردند. فرمودند: همان طور که جلوتر به شما گفتم این بار هم میگویم شما با هم کار کنید.از این سه گروه که یک گروه از آنها نیامد و در این ائتلاف قرار نگرفت شهید صادق امانی ، شهید سید اسدالله لاجوردی و شهید صادق اسلامی از یک گروه بودند. یک گروه دیگر گروه مسجد شیخ علی بود. در بازار تهران یک مسجد کوچکی به این نام بود که مرحوم سید علی شاهچراغی در آنجا تدریس میکردند. یک گروه دیگر به گروه اصفهانیهای مقیم تهران معروف بودند که آقایان میر محمد صادقی ، میرفندرسکی ، مرحوم حاج مهدی بهادران و مرحوم عزتالله خلیلی از آن گروه بودند.
حضرت امام فرمودند با هم کار کنید. ما آمدیم، دور هم نشستیم و توانستیم یک شورای ۱۲ نفره تشکیل بدهیم و به حضرت امام هم اعلام کنیم که چهار نفر از ۱۲ نفر که رابطه با شما هستند.دو نفراز این چهارنفر نیز همیشه میتوانند با شما ارتباط داشته باشند. بنده و شهید عراقی و آقای ابوالفضل توکلی و آقای شفیق رابط این ائتلاف اسلامی هیئتها با حضرت امام شدیم.
امام: اکثریت گروه ،اقلیت را قانع کند
حضرت امام پس از این چند آموزش را به ما دادند. یکی از آموزشهای تشکیلاتی حضرت امام چیزی بود که شاید آن روزها انصافاً ما نمیفهمیدیم. امروزه یکی از خطرهای بزرگ دموکراسی جهان خطر دیکتاتوری اکثریت است. یعنی اکثریت در کشورها بر اساس رای غالبی که دارد دیکتاتوری میکند. امام توصیه فرمودند شما حالا که دور همدیگر جمع میشوید مسلماً شور و بحث میکنید و مسلماً رای بیشتر غالب میشود. بدانید اکثریت باید اقلیت را قانع کند نه ساکت. اقلیت هم باید بداند که تعداد زیادتری از برادرانش به یک مطلب رسیدهاند.پس آن به حق نزدیکتر است. برای قانع شدن از درون آمادگی داشته باشید.من بعدها شاید در زندان وقتی این حقایقی را که امام فرموده بودند به تعبیر عامیانه نشخوار میکردم بعضی از این چیزها برایم واضح و به ذهنم نزدیک میشد. در دموکراسیهای جهان و در هر نظامی قدرت، همراه اکثریت قرار میگیرد و اکثریت میخواهد اقلیت را تابع خود کند. امام فرمودند اکثریت باید اقلیت را قانع کند نه ساکت.
کار ما در هیئتهای موتلفه اسلامی (که البته هنوز به این نام نامگذاری نشده بود)کند پیش میرفت. برای اینکه فرمایش مرجع تقلیدمان را میخواستیم عمل کنیم. وقتی رای میگرفتیم ، اکثریت رای به چیزی میداد ولی درعین حال سعی میکرد خودش را تقسیم کند که با اقلیت بنشینند و صحبت کنند. ما بعد از این فرمایش حضرت امام تا روز ۱۳ آبان هیچ حرکتی نکردیم که در آن حرکت بینمان اختلاف باشد. بعد از ۱۳ آبان ۱۳۴۳ که تبعید حضرت امام رخ داد در موقعش عرض میکنم که چطور در آنجا ما دچار یک اختلافی شدیم. ولی در این جا سعیمان بر این بود که اکثریت، اقلیت را قانع کند.
تقاضای موتلفه از امام برای تعیین نماینده
با فاصله کمی از این زمان ما به فکر این افتادیم که مبارزه دارد جدی میشود و با جدی شدن مبارزه ، ممکن است به امام دسترسی نداشته باشیم. هستههای اولیه روحانیت مبارز به توسط آیتالله مطهری وآیتالله بهشتی که در تهران مستقر بودند (آیتالله خامنهای در قم و مشهد و آیتالله هاشمی رفسنجانی در قم فعالیت داشتند و این دو شخصیت در تهران بودند)در حال شکلگیری بود. ما دریافتیم که این مقامات روحانی در تهران به صورت هستههای تشکل روحانیت با هم در ارتباطند. وظیفهمند شدم که خدمت حضرت امام عرض کنم ما نگران این هستیم که فرصت دسترسی به شما را نداشته باشیم و میخواهیم که شما چند شخصیت روحانی را معرفی بفرمایید که اگر ما دسترسی به شما نداشتیم چون متوجه این بودیم که در قم مراجع نسبت به مسائل سیاسی با ایشان متفاوتند. بعضی تندترند بعضی کندترند و بعضی اصلا حرکت ندارند. ما فکر کردیم باید با اجازه امام با چند نفر از اسلام شناسان همراه ایشان در ارتباط باشیم. ایشان فرمودند که چه پیشنهادی دارید ؟ عرض کردم برادران میگویند که ما ۲۵ نفر از روحانیون را در تهران انتخاب کنیم و سپس در بین اینها ۵ نفر را انتخاب کنیم و به خدمت شما بیاییم و عرضه بکنیم. فرمودند این کار را بکنید. به همان ترتیب آن ۵ نفر شخصیت روحانی را در بین ۲۵ نفر انتخاب کردیم و رفتیم خدمت حضرت امام عرض کردیم که ما با این روش به ۵ شخصیت رسیدیم که آیتالله انواری و دوتا از شخصیتها که از دنیا رفتهاند و الان در یادم نیست. آن پنج نفر را به خدمت امام معرفی کردیم. امام نام پنج نفر را که شنیدند فرمودند همه اینها خوبند. اما من در اثر شناخت بیشتر به آقای مطهری و بهشتی اعتماد دارم. شما با همه این پنج نفر نمیتوانید تماس برقرار کنید ، اما این دو با هماند شما هر وقت به من دسترسی نداشتید به این دو نفر آقایان مراجعه کنید.آنچه از این دو نفر بشنوید بدانید مورد قبول من است.اما وقتی دسترسی به من داشتید باید مطالب را من بدانم.