خبرگزاری فارس – حسن شیخ حائری: تردیدی نیست که یکی از نقاط عزیمت در مسیر تحقق حرکت شتابان برای پیشرفت و تعالی ایران اسلامی عزیز، موضوع تعامل وثیق صنعت و دانشگاه بهویژه باهدف تحکیم زنجیره تولید و گسترش شرکتهای دانشبنیان است. بر همین اساس است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی بارها درباره این موضوع و […]
خبرگزاری فارس – حسن شیخ حائری: تردیدی نیست که یکی از نقاط عزیمت در مسیر تحقق حرکت شتابان برای پیشرفت و تعالی ایران اسلامی عزیز، موضوع تعامل وثیق صنعت و دانشگاه بهویژه باهدف تحکیم زنجیره تولید و گسترش شرکتهای دانشبنیان است.
بر همین اساس است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی بارها درباره این موضوع و ضرورت حمایت از شرکتهای دانشبنیان تذکر دادهاند چند روز پیش به مدت ۴ ساعت از نمایشگاه شرکتهای دانشبنیان در بخشهای «انرژی»، «صنعت نفت و پتروشیمی»، «صنایع خودروسازی»، «معدن و صنایع معدنی و فلزی»، «ارتباطات و فناوری اطلاعات و ساخت ماهواره»، «صنایع غذایی و کشاورزی»، «تجهیزات پزشکی»، «صنایعدستی»، «حملونقل هوایی، دریایی، ریلی و زمینی»، «صنایع نساجی» و «مسکن و لوازمخانگی» بازدید کردند.
بازدید رهبر انقلاب اسلامی از نمایشگاه شرکتهای دانشبنیان
این مهم سبب شد تا درباره جزئیات موضوع تعامل صنعت و دانشگاه با علیرضا عباسی، عضو هیئتعلمی و استادیار دانشگاه قم به گفتوگو بنشینیم.
* با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید؛ هرچند به نظر میرسد اهمیت و ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه نیاز به بحث و اثبات ندارد، بااینحال مختصری درباره اهمیت و ضرورت این موضوع توضیح دهید.
قطعاً هرگونه فعالیت علمی که صورت میپذیرد باید بتواند مشکلی از مشکلات جامعه یا صنعت را حل کند؛ اهمیت مفید بودن علم و تلاشهای علمی تا جایی است که معصوم(ع) از علمی که نفعی نرساند به خدا پناه میبرد و میفرماید: اللهمّ إنّى أعوذ بک من علم لا ینفع.
ازاینرو، هرگونه فعالیت علمی تا زمانی که مرتبط با نیاز واقعی نباشد نمیتواند شکوفایی صنعتی را به دنبال داشته باشد، در حال حاضر آییننامهای که مبنای ارتقای اساتید میباشد، تمام فعالیتهای علمی، پژوهشی و حتی آموزشی اساتید را صرفاً در قالب چاپ مقاله میبیند و ازاینرو برخی اساتید برای اینکه زودتر پلههای ترقی و ترفیع را طی کنند، سعی در پر کردن جداول امتیازی بر اساس چاپ مقاله میکنند؛ درحالیکه مقام معظم رهبری بارها دراینباره و آخرین بار در دیدار با نخبگان در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۲ به این موضوع متذکر شده و فرمودهاند: «من در مورد مقالهها و پایاننامهها بارها عرض کردهام که هدف مقالات علمی، مقالات پژوهشی و پایاننامهها باید کمک به مسائل کشور باشد؛ هدف اصلی این است … هدف واقعی این است که ما با این مقالات، با این پژوهش علمی، مشکلی از مشکلات کشور را حل کنیم. … مسئلهی محیطزیست، مسئلهی طبّ سنّتی، مسئلهی خودرو … و صدها مسئله از این قبیل [مسائل کشور است] اگر بخواهیم از طریق علم، با روش علمی و عالمانه این مسائل را حل کنیم، احتیاج به همین مقالات و پژوهشها است؛ پس باید مقالات ما، پایاننامههای دانشجویان ما، ناظر به این مشکلات باشد که آنها را حل کند. واقعاً همهی زمینهها، از بهداشت و سلامت، مسکن، امنیّت، تا تغذیه، خانواده، محیطزیست، تا اصلاح ساختارهای حکومتی ـ اصلاح ساختارهای حکومتی! این یکی از موضوعات است – تا ارتباطات بینالملل، میدانی است برای کار علمی.»
بنابراین ازآنجاییکه معمولاً چاپ مقاله خیلی راحتتر و سریعتر از حل یک مشکل واقعی میباشد و در آییننامه ارتقای اساتید هم شرط ارتقای اساتید بر همین مبنا میباشد لذا اکثر اساتید تمایلی به حل مشکلات صنعت و جامعه ندارند و حداقل اساتیدی هم که در راستای حل این مشکلات قدمی برمیدارند از کسب القاب و عناوین دانشگاهی عقبمانده و در حاشیه قرار میگیرند.
* در حال حاضر وضعیت فعلی این ارتباط را بهویژه در استان قم چگونه ارزیابی و تحلیل میفرمایید؟
مشکل جدایی دانشگاه از صنعت یک مشکل فراگیر ملی است و استان قم نیز جدای از کشور نیست، البته واحد ارتباط با صنعت در دانشگاهها تلاش میکند تا فرصتهای ارتباط دانشگاهها با صنعت را فراهم کند ولی معمولاً این مهم به بازدیدهای جزئی اساتید و دانشجویان از برخی صنایع محدود میشود.
* به نظر شما فرصتها و تهدیدهای این ارتباط چیست؟
تا زمانی که تعریف درستی از علم و فعالیتهای پژوهشی نشود این مشکل باقی خواهد ماند، حتی اگر سعی شود این ارتباط برقرار شود بازهم موفقیتی حاصل نمیشود؛ مثلاً طرحی همانند استاد در صنعت تعریف شد که اساتید تازه استخدام شده حتماً باید دورهای را در صنعت بگذرانند، متأسفانه این طرح جز زحمت برای اساتید و هدر رفت وقت مفید بروندادی نداشته است چراکه استاد حتی اگر دوره مفیدی در صنعت طی کند و تجربیاتی هم به دست بیاورد، باز به دلیل این که نهایتاً برای ارتقای خود و طبق آییننامه، باید مقاله چاپ کند، آن دورهها بیثمر میشود.
باید گفت ورود هر استاد به صنعت نیاز نیست، بلکه باید سیاستگذاری به نحوی باشد که استادی که با صنعت در ارتباط است از علمِ استادی که در صنعت نیست استفاده کند و آن را به فناوری تبدیل کند، یعنی در تحقیقات باید به لایههای مختلف علم و فناوری و ارتباطات گسست ناشدنی آنها دقت شود.
به نظر میرسد اگر شبکه دانش تشکیل شود هر استادی مطابق تخصص و علاقه خود میتواند نقشی در این شبکه دانش داشته باشد و حتی استادی که صرفاً کار نظری انجام میدهد و یا اصلاً ارتباطی با صنعت ندارد هم میتواند خود تکهای از پازل ارتباط با صنعت باشد.
در بحث شبکه دانش حرف برای گفتن زیاد است. عجالتاً باید گفت که شبکه دانش مجموعهای از فعالیتهای علمی و پژوهشی در راستای یک هدف مشترک است که مجموعه دانشگاه و صنعت در آن نقش دارند و میتواند بروندادی همانند آنچه در ساخت پهپاد یا سانتریفیوژهای غنیسازی دیدهایم داشته باشد.
* با توجه بااینکه برای تعامل صنعت و دانشگاه، برخی تلاشها مانند راهاندازی جمعیت پیشبرد ارتباط صنعت و دانشگاه انجام شده؛ اما به نظر میرسد این ارتباط به یک پیوند وثیق منجر نشده است؛ به نظر حضرتعالی دلایل این امر چیست؟
علت این امر بخشی به دانشگاه و آییننامههای جاری آن برمیگردد و بخشی به خود صنعت مرتبط شده و ضلع سوم مباحث حاکمیتی است که درباره آن نیز توضیح خواهم داد.
علت اصلی که در دانشگاه میتوان یافت در درجه اول به آییننامه ارتقا و در درجه دوم به عدم یک تعریف صحیح از علم و فعالیتهای علمی پژوهشی برمیگردد که قبلاً به آن پرداخته شد.
عامل دیگر این جدایی را باید در صنایع جستجو کرد، متأسفانه صنایع هم نیاز چندانی به دانشگاه احساس نمیکنند و ریشه اصلی این عدم تمایل را هم میتوان در دانشبنیان نبودن صنایع مادر و بالادستی کشور دانست؛ وقتی که صنعتی بهطور کامل وارداتی بوده و یا بر اساس لیسانس شرکت خارجی باشد و بر اساس یک فرمولاسیون مشخصی که صاحبان لیسانس دیکته کردهاند، بناشده باشد، عملا احساس نیازی برای هزینه کرد در زمینه تحقیق و توسعه نمیماند، متأسفانه برخی صنایع حتی به خود جرأت نمیدهند که یک تغییر جزئی در مراحل تولید ایجاد کنند، حتی اگر یقین حاصل شود که آن تغییر اندک میتواند بهرهوری را بیشتر کند.
بنابراین وقتی بخش تحقیق و توسعه در شرکتی وجود نداشته باشد بهمرورزمان آن صنعت دچار افت میشود و بعضاً شاهد هستیم که صنعتی که میبایست نقشی در تولید ناخالص داخلی داشته باشد، خود به یک معضل تبدیل شده و زیان ده میشود.
عامل سوم جدایی دانشگاه از صنعت را میتوان در حاکمیت دانست که خود جای بحث مفصل دارد، از آن جمله میتوان به خام فروشی، عدم توجه به تواناییهای داخلی، تمایل به لقمههای آماده صنایع وارداتی و مانند آن اشاره کرد.
* به نظر شما با این تفصیل، آیا صنعت و دانشگاه میتوانند به یک ارتباط و تعامل دوسویه دست یابند یا این که این ارتباط بر اساس قوانین و زیرساختهای فعلی کشور، نیاز به ضلع سومی مانند دولت دارد؟ بهبیاندیگر آیا در کشور ما متولی یا متولیان تحقق این ارتباط تعریفشدهاند؟ اگر بله، این متولی یا متولیان، چه نهاد یا نهادهایی هستند؟
همانطور که اشاره شد، نقش حکومت در این عدم تعامل کاملاً مشهود است، تحقق سیاستهای کلان کشور از جمله سیاستهای بالادستی نظام آموزش عالی در پاسخ به شبکه نیازهای جامعه و حل شبکه مسائل و مشکلات آن و اجرای صحیح آئیننامه نیازمند تعریف «رسالت» و تدوین «برنامه پیشرفت» برای هر «دستگاه حاکمیتی» و هر «واحد اجرایی» زیر نظر آن میباشد. تحقق این «رسالتها» و «برنامههای پیشرفت» بهصورتی که با فعالیتهای دیگر دستگاهها و «واحدهای اجرایی» همافزایی داشته و تعارض نداشته باشد نیازمند انجام و اجرای طرحهای پژوهشی عالمانه، جامع، همهجانبه، همافزا، رقابتپذیر، محاسبه محور، آیندهپژوهانه، مشارکتی، یکپارچه و هوشمند میباشد که توسط «نهاد علم» انجام میپذیرد.
در این راستا تعامل منسجم «نهاد علم» به عنوان ارائهدهنده خدمت، «واحد اجرایی» به عنوان دریافتکننده خدمت و «دستگاه حاکمیتی» به عنوان نهاد حاکمیتی و واسط ضروری میباشد.
چنانچه «واحد اجرایی» به دلایل گوناگون از جمله استفاده از مساعدتها و حمایتهای مختلف حاکمیتی و غیررقابتی بودن فرآیندها و محصولات خود، به تداوم روشهای غیرعلمی و غیرقابلرقابت و ناکارآمد موجود خو گرفته باشد؛ احساس نیازی به «نهاد علم» برای حل آن نخواهد کرد. در این صورت هرکدام از «نهاد علم»، «دستگاه حاکمیتی» و «واحد اجرایی» بدون احساس نیاز به یکدیگر مستقل از هم به راه خود خواهند رفت و پیشرفت واقعی و درونزا شکل نخواهد گرفت.
بنابراین باید اصلاحاتی در «نهاد علم»، «دستگاههای حاکمیتی» و «واحدهای اجرایی» به وقوع بپیوندد، برای این منظور نیازمند «برنامه جامع پیشرفت» خواهیم بود که در آن «نهاد علم»، «دستگاه حاکمیتی» و «واحد اجرایی» درجهبندی میشوند. ارتقاء درجه «دستگاه حاکمیتی» مستلزم تحقق برنامههای پیشرفت و ارتقاء «واحدهای اجرایی» زیر نظر آن میباشد.
ارتقای «واحدهای اجرایی» مستلزم رسیدن به حدنصابهایی است که بهصورت دورهای سختگیرانهتر میشود و تحقق آن درگرو انجام طرحهای پژوهشی روزآمد میباشد که «نهاد علم» متولی آن است. ارتقاء «نهاد علم» مستلزم انجام این طرحهای پژوهشی است، در این صورت بخشهای مختلف جامعه بهصورت زنجیره، بههمپیوسته شده و اجزای مرتبط یک موجود زنده را تشکیل خواهد داد که تداوم حیات هر یک وابسته به حیات دیگری و ارتقاء هرکدام مستلزم پیشرفت و ارتقاء دیگر بخشها میباشد. بنابراین تمام بخشها هماهنگ و همافزا و با کمک هم به پیشرفت و ارتقاء دست مییابند.
* به نظر حضرتعالی، آیا آموزش دانشگاهی امروز ما متناسب با نیازهای صنعت و نیازهای بازار کار تعریف و برنامهریزیشده است؟ آیا دانشگاه امروز ما تأمینکننده نیازهای صنعت اعم از نیروی انسانی و تحقیقات و پژوهشهای کاربردی هست؟
متأسفانه آموزش در دانشگاههای ما متناسب با نیازهای جامعه و صنعت نیست، بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاه برای اینکه بتوانند وارد صنایع شوند حتماً نیاز به دورههایی ورای آنچه در دانشگاه آموزش دیدهاند دارند تا بتوانند قابلیت حضور در جامعه یا صنعت را داشته باشند.
* نکته دیگر این است که آیا امروز صنعت ما به عنوان بازوی اجرایی دانشگاهها برای تبدیل علوم به فناوری و توسعه کارآفرینی و خلاقیت در جامعه شناخته میشود؟
متأسفانه جواب این سؤال «خیر» است، مگر در موارد محدود همانند آنچه در شرکتهای دانشبنیان دیده میشود.
* به نظر جنابعالی، چند درصد از پژوهشها و پایاننامههای دانشگاهی متناسب با نیاز صنعت انتخاب میشود و از آن موارد، چند درصد در عمل مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرد؟
باید گفت درصد بسیار کمی و حدود کمتر از سه درصد از پژوهشها و پایاننامهها متناسب با نیاز صنایع میباشد و در عمل هم بسیاری از آنها فقط در حد یک گزارش غیرقابل استفاده باقی میماند.
* درباره راهکارهای تحقق عینی پیوند وثیق صنعت و دانشگاه چه پیشنهادهایی دارید؟ به نظر میرسد تاکنون راهکارهایی مانند برگزاری نشستها و کارگاههای مشترک و تعریف پژوهشهای مشترک نتوانسته این ارتباط کمرمق را به سمتوسوی یک پیوند وثیق و عملیاتی بکشاند؛ چرا؟
تردیدی نیست که صرف برگزاری نشستها، کارگاهها و اقدامات ازایندست نمیتواند این خلأ را پر کند.
* راهکارهایی مانند مهارتآموزی دانشجویان و ایجاد فرصت مطالعاتی برای آنان در صنعت یا حضور صنعتگران در متن فضای دانشگاه تا چه اندازه میتواند به تحکیم پیوند صنعت و دانشگاه کمک کند؟
این راهکارها میتواند راهکارهای خوبی باشد که در پارهای موارد هم نتایج مثبتی را به همراه داشته است هرچند صرفاً به معنای نزدیک شدن دانشگاه با صنعت نیست، بلکه روشی برای آشنایی دانشجویان با صنایع و تشویق آنها به حضور در صنایع بهجای ادامه تحصیلهای بیهدف بوده است.
* در پایان ضمن تشکر مجدد از وقتی که در اختیار رسانه قرار دادید، اگر نکته دیگری درباره موضوع بحث باقیمانده است میشنویم.
یکی از مواردی که معمولاً طرفداران مقاله محوری بیان میکنند، اشاره به تولید علم و آمار رشد مقالات ایران بعد از اجرای آییننامه ارتقا میباشد، آنها زیرکانه نمودار شماره یک را در مجامع نشان داده و آن را دلیلی برای موفقیت طرح خود میدانند، حال آنکه میبینیم پس از اجرای آییننامه ارتقای اساتید، رتبه ایران در شاخص ارتباط با صنعت در دانشگاه بهشدت افت کرده و بر اساس نمودار شماره دو، از رتبه ۱۰۰ به حدود ۱۴۰ و به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم به نقل از نیچر در رتبه مقالات باطل شده نیز به رتبه ۷ جهانی رسیدهایم.
نمودار شماره ۱: مقالات ارائه شده از سوی پژوهشگران ایرانی
نمودار ۲ شاخص ارتباط با صنعت دانشگاههای ایران در مقایسه با کشورهای همسایه
پایان پیام/