به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم به نقل از خبرگزاری فارس از کرمانشاه، رضا کریمی در یادداشتی نوشت؛ ۲۴ آبانماه سالروز وفات علامه طباطبایی است و این روز به عنوان روز کتابخوانی نامگذاری شده است. پرسش مهم در رابطه با شخصیت این عالم گرامی این است که اهمیت ایشان در چیست و چرا پس […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم به نقل از خبرگزاری فارس از کرمانشاه، رضا کریمی در یادداشتی نوشت؛ ۲۴ آبانماه سالروز وفات علامه طباطبایی است و این روز به عنوان روز کتابخوانی نامگذاری شده است. پرسش مهم در رابطه با شخصیت این عالم گرامی این است که اهمیت ایشان در چیست و چرا پس از سالها نام ایشان همچنان باقی است و افکار ایشان مورد توجه قرار گرفته است؟
ابعاد شخصیتی علامه طباطبایی فراوان است و از نظر عرفانی، فلسفی و قرآنی میتوان در این باره سخن گفت. در این یادداشت با محوریت ساحت قرآنی ایشان نکاتی بیان شده است.
علامه طباطبایی جامع چند خصلت است اول از همه اینکه فهیم است و به ادراک مراتب بالای علم رسیده است دوم اینکه در علوم مختلف شناخت دارد و حتی به شناخت ادیان و دنیای غرب علاقه نشان میداد و سوم اینکه به فهم این مراتب بالا نه فقط با بیان حکمی و عرفانی بلکه با زبان قرآن رسیده است. بسیاری واجد صفت یک یا دو صفت از این صفات هستند.
برخی بزرگان اهل تأویل قرآن بودهاند و برخی افکار خود را با ظاهر قرآنی عرضه میکردند. اما قرآن متنی است که برای عوام و خواص سخن دارد اما برخی قرآن را برای خواص میخواهند و برخی برای عوام. چگونه میشود که بین این دو جمع کنیم؟ هر چقدر زبان یک عالم قرآنیتر شود و در توضیح قرآن قرآنی عمل کند به این هدف نزدیک میشود.
در تفسیر المیزان گرچه بیان روان و ساده دیده نمیشود اما کمتر سخنان فلسفی تأویلی که بدون شواهد و استدلال و زبان قرانی باشد میبینیم. او اندیشهاش را به قرآن عرضه میکند. برای همین است که سخنان پرده درانه و شطحیات در کلام او وجود ندارد چون او مؤدب به ادب قرآنی در مواجهه با مردم است. ملاصدرا در کتاب اسرارالایات مقداری قرآن و عرفان را به هم نزدیک میکند اما هرگز مانند علامه طباطبایی به زبان قرآنی آراسته نمیشود.
به عنوان مثال علامه طباطبایی همانند عرفاء به مقام بلند امام واقف است پس مانند اخباریون و ظاهرگرایان در بند توصیفات اولیه از امام نیست، اما به جای تعابیری همچون صادر نخستین و انسان کامل، کلام قرآنی «هدایت بامر» را تفسیر میکند. این اصطلاح شفافیت و راهنمایی بیشتری برای شناختن دیگر شئون امامت را پیش پای طالب حقیقت میگذارد.
برای شناخت بهتر علامه طباطبایی هم باید بدانیم که چه بود و هم باید بدانیم که چه نبود؟
علامه طباطبایی از تبریز فراتر رفت و عالم جریانساز و مؤسس بود.
المیزان در قم تدوین شد ولی او از قم هم فراتر رفت و در تهران با دانشگاهیان و مستشرقین نشست و برخاست.
علامه طباطبایی مرجع تقلید نشد چون به جای فقه به فلسفه و عرفان و بلکه بالاتر به قرآن پرداخت.
شهید مطهری برخلاف استادش دغدغه پاسخ به مسائل روز را داشت ولی استاد علاوه و پیش از این به دنبال فهم بهتر از اسلام بود.
امام خمینی(ره) تفسیر خالص عرفانی ارائه کرد و مورد مخالفت برخی چهرههای مشهور قرار گرفت اما علامه با تفسیر قرآن به قرآن لایههای عرفانی سخنش را به باطن برد.
صدراپژوهان روزگار ما به فلسفه بیش از قرآن پرداختند اما علامه با تفسیر قرآن در وجهه فلسفی خود نماند.
علما هر یک مظهر اسمی از اسماءالله هستند و امام زمان است که جامع همه ابعاد و مظهر همه اسماء شده است هر که بیشتر به آن مقام تام و جامع نزدیک شود کاملتر است.
*علامه طباطبایی در کلام مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره علامه طباطبایی میفرماید: «او مجموعهای از معارف و فرهنگ اسلام بود؛ فقیه بود؛ حکیم بود؛ آگاه از اندوختههای فلسفی شرق و غرب بود؛ مفسر قرآن بود؛ از علوم اسلامی، یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است، مطلع بود: از اصول، از کلام، ادبیات، از نجوم و هیأت و ریاضیات و از برخی علوم بینام و نشان دیگر.
شخصیت او در لابهلای این دانستنیهای بسیار، به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی بود که تنها مکتب جامعی چون اسلام میتواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد. چهره معنوی او، سیمای پرصلابت مردی بود که ایمانی استوار و عرفانی راستین را با دانشی گسترده و عمیق توام ساخته و با آمیزه شگفت وجود خویش، ثابت کرده بود که اسلام میتواند سوز درون دلسوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد.
او تلاش و جهاد بی انتها و خاموش نشدنی خود را هم به این معجون الهی درآمیخته بود. در یکی از حساسترین دورانهای حیات اسلام و تشیع، جانانه به دفاع از حریم معنویت اسلامی و حکمت و معرفت الهی برخاسته و مفاهیم زیبای اجتماعی اسلام را از آیات کلام الهی استخراج کرده و به عرضه کامل و جامع اسلام پرداخته بود.
او که در سفره متاع ارزنده حوزه علمیه قم در شمار درخشندهترین گوهرها بود و به آن مدرسه اسلامی پربرکت ارزش میبخشید تنها به آن حوزه محدود نشده بود و به تدریج در همه حوزههای علمی و در هم محافل اسلامی و در سطح وسیع جامعه، حضور خود را مجسمتر و برجستهتر میساخت، معارفی که از زبان و قلم او بر صفحه دل ها و کاغذها نقش بسته بود از صدها و هزارها زبان و با صدها و هزارها بیان در همه جا منتشر میگشت و به همه کس علم و معرفت میآموخت…
این چشمه جوشان و فیاض دانش و عرفان و تقوای اسلامی، در راه تعلیم و تربیت شاگردانی که هر یک در عالم اسلام دانشمندی برجسته اند، توفیقی کم مانند داشته است…
پایان پیام/پ