«هیژده چرخ» روایت فردی است که در حرم حضرت معصومه مشغول خدمت است. او با وجود سختی‌های بسیار سرانجام موفق می‌شود به جمع خادمان حرم اضافه شود؛ و در روزهای محدودی از هفته، در بخش خدمات سالمندان به زائران با ویلچر خدمت‌رسانی کند. کتاب از یک طرف شرح حال و هوای درونی خادم است و از طرف دیگر روایت متفاوتی از مواجه آدم‌های مختلف با حرم و خادمین.
در این مجموعه پای روایت راوی همچون چرخ‌های ویلچر که روی سنگ فرش‌ها و قالی‌های حرم حرکت می‌کند، چسبیده به زمین است.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«مثل مرغی که لابه‌لای سنگ دنبال دانه بگردد، داخل صحن‌ها چرخ می‌زدم و دنبال زائر می‌گشتم. از درِ بیست‌و‌چهار میرفتم جلوی صحن مسجد اعظم. ازآنجا میرفتم سمت در هفده، چیزی گیرم نمی‌آمد، شلنگ‌تخته می‌انداختم سمتِ خروجی درِ بیست‌و‌دو که چسبیده بود به دیوار دارالشفا. شبیه تشنه‌ای پی آب، اما تا چشم کار می‌کرد سراب بود که موج می‌زد. سرابِ تموزِ داغِ قم.»
یادآوری می‌شود مجموعه روایت «هیژده‌چرخ» اثر یونس عزیزی از سوی انتشارات صاد به چاپ رسیده است و در سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه می‌شود. پیش از این رمان «چپ‌دست‌ها» از سوی انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شده بود.
