به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم، ساعت ۱۸ روز یکشنبه هجدهم دی ماه است که نام امیر بر صفحه گوشی تلفن همراهم ظاهر میشود. دیگر از تماسهای مکرر او کلافه شدهام و استرساش را درک نمیکنم. به یاد نمیآورم که کسی مرا به بدقولی بشناسد؛ با این حال این بار نیز گوشی تلفنم را پاسخ میدهم و میگویم: «نزدیکم!» اصرار دارد که بداند کجا هستم و فردی را به دنبالم بفرستد که در نهایت موفق میشود! جایی که باید برای تهیه خبر بروم باغ موزه دفاع مقدس است. این باغ موزه در پای یکی از کوههای حاشیهای شهر قم واقع شده و لخت بودن محیط اطرافش باعث میشود تا به محض پیاده شدن از خودرو، شلاق سرمای هوا را از روی چند لایه لباسم هم لمس کنم. شالم را به دور صورتم میپیچم و به مثابه کسی که نزدیک است پروازش بپرد؛ به سمت ساختمان موزه میروم.
لابی ساختمان مملو از جمعیتی که با یکدیگر در حال گفتوگو هستند. امیر اما در آن میان تافته جدا بافته جمعیت است و به راحتی میشود پیدایش کرد. از فکر این که با یک نگاه پیدایش میکنم و این که اگر امیر در وسط یک استادیوم فوتبال مملو از جمعیت هم بنشیند به راحتی میشود پیدایش کرد؛ ناخودآگاه خنده بر لبانم جاری میشود. چرایش هم بماند! جلو میروم و با خنده به او سلام میکنم. غرولند کنان مجددا شرح وظایفم را یادآوری میکند و سپس مرا به فردی که در پیدا شدن میان جمعیت، دست کمی از خودش ندارد؛ معرفی میکند. ظاهرا مسئول اصلی یا دست کم نماینده مسئول اصلی برگزاری این مراسم است. مرا تحویل میگیرد و با عجله میگوید: «خب مصاحبه رو شروع کنید!» من که قرار نبود مصاحبه بگیرم! امیر توضیح میدهد که کسی که قرار است مصاحبه بگیرد، محسن است و او هم نزدیک است.
سرگرم دیدن آثار موزه میشوم. چیزی که در لابی، پیش روی من است؛ بیشتر به تانکرهایی میماند که اصرار دارند بگویند موشک است. ماکتهایی هم که از بالگردهای شینوک و کبرا در موزه وجود دارد؛ بسیار زمختتر از آن است که بشود برای آن ذوق کرد! آن هم برای منی که به ظرافت بسیار اهمیت میدهم و ماکتهای فایترهای مختلف را از نزدیک دیدهام. الغرض این که باغ موزه دفاع مقدس اگر این است؛ دیدنش مفت هم نمیارزد. در گوشهای از سالن لابی، چند نفری مشغول ور رفتن با یک کتاب هستند. قریب به یقین کتابی است که برای انعکاس خبر مراسم معرفی آن به اینجا آمدهام.
جلو میروم و عنوان کتاب را زمزمهکنم. «دوباره فردوس» خاطرات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب با موضوع حضور ایشان در زلزله فردوس. اسم شهری به نام فردوس را پیش از این نشنیده بودم اما حالا متوجه میشوم که این شهر در استان خراسان جنوبی واقع شده و در جریان زلزله خانمانسوزی که در سال ۴۷ اتفاق افتاده، حدود شصت الی هفتاد درصد جمعیت خود را از دست داده است. این کتاب ۲۴۰ صفحه دارد. «دوباره فردوس» شرح اولین اردوی جهادی انقلاب ما است. اردوی جهادی که بالطبع به خاطر شرایط وخیم منطقه با اردوهای جهادی پر از شیطنت ما متفاوت بوده؛ با این حال ولع این که رهبرانقلاب در این اردوی جهادی چه میکردند مرا با خود به درون کتاب میبرد؛ به حدی که حالا دیگر سوز سرمایی که مدام با باز و بسته شدن در ورودی، خود را به داخل میکشد را احساس نمیکنم.
در همین افکار غوطهورم که امیر دستی بر شانهای میزند و با ته لهجهای که به قمی میزند، میگوید که مراسم شروع شده است. وارد سالن همایش باغ موزه میشوم و از مشاهده این سالن به یاد میآورم که روزی کلهگندههای نظامی استان به خاطر این که در شرایط قرمز کرونایی قم، در این سالن کیپ تا کیپ هم نشسته بودند را با گزارشی انتقادی به تندی نواختم. مراسم راس ساعت ۱۸:۳۰ با تلاوت آیاتی از کلامالله قرآن مجید آغاز و پس از سرود ملی جمهوری اسلامی در سالن طنین انداز میشود؛ اما صندلیهای سالن همایش هنوز پر از کچلیهای متعدد است. حسین شاهبداغی عکاس روی شانهام میزند به شوخی چیزی میگوید… پس از آن موشنی پیرامون معرفی کتاب پخش میشود و پس از آن نیز آقای کلانترزاده، مسئول روابط عمومی شهرداری قم به عنوان مجری مراسم پشت تریبون میرود و با صدای رسا و شیوای خود، ادامه مراسم را مدیریت میکند. حالا رفته رفته سالن پر میشود از چهرههای جوان و بشاشی که در اردوهای جهادی میشود به وفور از این چهرهها دید…
فردوس، زمینه آشنایی حاج قاسم با انقلاب اسلامی میشود!
اولین سخنران این مراسم حجتالاسلام سعید صلحمیرزایی مسئول دفتر قم موسسه پژوهشی انقلاب اسلامی است. وی با اشاره به زلزله سال ۱۳۴۷ فردوس میگوید: هنگامی که این زلزله اتفاق افتاد، رهبرانقلاب به همراه جمعی از طلاب نظیر شهید هاشمینژاد احساس تکلیف میکنند و با جمعآوری کمکهای بازاریهای مشهد به یاری زلزلهزدگان فردوس میشتابند و به مدت دوماه در آنجا به امر امدادرسانی میپردازند. در بخشی از این کتاب شهید کامیاب یکی از طلبههایی است که در جریان زلزله فردوس با رهبرانقلاب و به همین واسطه با مبانی انقلاب اسلامی آشنا میشود. این شهید بزرگوار کسی است که بعدها شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب خاطراتش میگوید به واسطه او با انقلاب و نام امام خمینی(ره) آشنا شده و به جرگه انقلابیون پیوسته است.
فردوس منشا حرکتهای جهادی پس از انقلاب است
در ادامه مراسم سردار محمد زهرایی رئیس بسیج سازندگی با اشاره به چاپ کتاب «دوباره فردوس»، اظهار کرد: در شهریور سال ۴۷ در شهر فردوس زلزلهای با قدرت ۷/۳ ریشتر اتفاق افتاد و در این بین، ۶ تا ۸ هزار از اهالی آن منطقه جان خود را از دست دادند. در آن برهه رژیم ستمشاهی مسئولیتی در قبال زلزلهزدگان احساس نمیکرد، و بر همین اساس رهبرانقلاب که در آن زمان جوان ۲۹ سالهای بودند؛ بدون درنگ با جمعی از طلبهها به کمک زلزلهزدگان فردوس میشتابد و به مدت دو ماه در آن جا به بحث امداد و کمک به مردم میپردازد. رهبرانقلاب در آن برهه مشکلات شخصی خود را در نظر نگرفت و مسئولیت امداد را متوجه فرد دیگری نکرد، در حالی که میتوانست همه چیز را متوجه حکومت وقت کند. این حرکت رهبرانقلاب در سالهای بعد، منشا تشکیل گروههای جهادی شد. برای نمونه در سیلی در ابتدای سال ۹۸ رخ داد بخشی از دستگاههای اجرایی کشور در تعطیلات عید به سر میبردند و دولت وقت نیز حمایتی از گروههای جهادی انجام نمیداد؛ با این حال در آن زمان بیش از ۲هزار و ۶۰۰ گروه متشکل از جوانان جهادی، منتظر دستور و کمک نهاد و دستگاه خاصی نماندند و با تاسی از منش جهادی رهبرانقلاب به کمک سیل زدگان شتافتند.
نوشتن «دوباره فردوس» جهاد امید بود
در این مراسم همچنین سیداحمد عبودتیان دستیار رئیسجمهور در امر مردمی سازی دولت، کتاب «دوباره فردوس» جهاد امیدی برای انقلاب اسلامی توصیف کرد و در این باره گفت: در دورانی که دشمنان انقلاب اسلامی در پی شبههافکنی و هجمه به نظام اسلامی هستند؛ انتشار این کتاب توانست امید تازهای به جوانان انقلابی و علاقمند به امر جهاد ببخشد. در عمر با برکت رهبرانقلاب، بیست بلیه بزرگ رخ داده که ایشان در جریان سیزده مورد از این بلایا حضور مستقیم داشته و در هفت مورد دیگر نیز با ارسال پیام بر کمک به آسیبدیدگان حوادث تاکید کردند. همچنین بر اساس دیدگاه ایشان، در صورتی جوانان و نیروهای جهادی، بلایا را به عنوان یک فرصت نگاه کنند؛ یکی از جلوههای خدمت رسانی و تحقق دولت اسلامی رقم میخورد.
«دوباره فردوس» یک کتاب الهامبخش است
آیتالله اعرافی مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور نیز در این مراسم ضمن تشکر از گردانندگان کتاب «دوباره فردوس» اظهار کرد: «دوباره فردوس» یک کتاب الهامبخش و آموزنده بوده و معرفی آن در امتداد اهداف گام دوم انقلاب اسلامی است. روح جهادی که در جریان زلزله فردوس شکل گرفت در جریان زلزله طبس نیز سابقه داشته است و در این زلزله نیز حضرت آقا به کمک برخی از علما و بزرگان، یک جبهه مردمی و انقلابی را برای کار جهادی و امدادرسانی به زلزلهزدگان تشکیل دادند. این کتاب روح انقلابی و جهادی را فریاد میزند و نشان میدهد که روحانیت چگونه در تاریخ هزار ساله خود، علاوه بر حضور در عرصههای علمی، ترویجی و تبیین معارف دینی و سیاسی، در عرصه نقش اجتماعی، خدماتی، مردمی نیز حضور موثر و کارآمد داشته است.