
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم به نقل از خبرگزاری فارس از شیراز، حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین حدائق در ادامه مبحث جمعه های مهدوی و شرح ارتباط نوروز و مهدویت طی یادداشتی تشریح کرد: از معلی بن خنیس روایت است که گفت: به محضر امام صادق علیهالسلام در روز نوروز وارد شدم که […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نسیم قم به نقل از خبرگزاری فارس از شیراز، حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین حدائق در ادامه مبحث جمعه های مهدوی و شرح ارتباط نوروز و مهدویت طی یادداشتی تشریح کرد:
از معلی بن خنیس روایت است که گفت: به محضر امام صادق علیهالسلام در روز نوروز وارد شدم که فرمود: می دانی امروز چه روزی است؟ گفتم: فدایتان شوم، این روز روزی است که عجم آن را بزرگ می دارند و در آن هدیه می دهند.
امام صادق علیه السلام فرمود: قسم به بیت عتیقی که در مکه است (کعبه)، این نیست مگر برای امری قدیمی که آن را برایت می گویم تا آن را بفهمی.
گفتم: ای سید من! اگر این از جانب شما آموخته شود برای من دوست داشتنی تر است از اینکه اموات من زندگی کنند و دشمنان من بمیرند.
پس حضرت فرمود: ای معلی ! روز نوروز روزی است که:
۱. الله از بندگان پیمان گرفت که او را عبادت کنند و بر او شریکی قرار ندهند.
۲. به رسل و حججش ایمان آورند و به ائمه علیهم السلام ایمان آورند.
۳. اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادها در آن وزیدن گرفته اند و زینت زمین در این روز آفریده شده است.
۴. روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی استقرار یافت.
۵. روزی است که در آن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین را بر شانه هایش گذاشت تا بتهای قریش را از بالای بیت الحرام سنگ زند و بشکند و همینطور است درباره ابراهیم علیه السلام
۶. روزی است که نبی صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش امر کرد که با علی علیه السلام به اسم امیرالمؤمنین بیعت کنند و در آن روز بیعت دوم واقع شد.
۷. آن روزی بود که علی علیه السلام به اهل نهروان ظفر یافت و ذوثدیه ( صاحب دو پستان ) را کشت
۸. روزی است که قائم ما و ولاه الأمر ظهور می کنند و آن روزی است که قائم ما علیه السلام بر دجال ظفر می یابد و او را در زباله دانی کوفه به دار میکشد و روز نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن در پی فرج هستیم برای اینکه آن روز از ایام ما و ایام شیعه ماست که عجم آن را حفظ کرده در حالی که شما آن را ضایع کردید.
همچنین فرمود: نبی ای از انبیاء از پروردگارش سؤال کرد که چگونه این قومی را که فوت و خارج شده اند زنده می کند که خداوند به او وحی کرد که بر قبور آنان آب بپاشد.
در این روز که اولین روز از سال ایرانیان است پس زنده شدند و زندگی کردند در حالی که تعدادشان سی هزار نفر بود و بدین سان پاشیدن آب در نوروز سنت شد.
«مستدرک الوسائل ج : ۶ ص: ۳۵۳»
همانگونه که بیان شد نوروز تنها یک آیین باستانی نبوده بلکه اعیاد بسیار بزرگی از آیین الهی در این روز واقع شده و شاید مهمترین قسمت جمله امام صادق(ع) این جمله است که فرمود: هیچ نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن انتظار فرج داریم.
پس چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید، باید منتظرش بود، منتظر او که مصلح کل است و خاتم الاوصیاست. یعنی حضرت پایان بخشِ سلسله امامت هستند. این مختص حضرت ولیعصر (ع) است و سایر ائمه (ع )خاتم الأوصیاء نیستند.
حضرت در توقیع شریفی می فرمایند: «أَنَا خَاتَمُاَلْأَوْصِیَاءِوَ بِی یَدْفَعُ اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْبَلاَءَ عَنْأَهْلِیوَشِیعَتِی» من آخرین از جانشینان پیامبر هستم و خدا به واسطه ی من، بلا را از اهل من و شیعیانم برمیدارد.
این روایت حاوی یک نکته برای شناخت شخصیت امام زمان (عج) است؛ امام زمان (عج) وجود باارزشی است که بلاگردانِ بندگان خدا، خصوصاً شیعیان است.
در گذشته، به راز ولادت و زندگی مخفیانه ی امام زمان(عج) اشاره کردیم. پنهان زیستی حضرت، به امر الهی و به دلیل شرایطی بود که توسط حاکمان ظالم بنیعباس برای ایشان ایجاد شده بود.
وجود مقدس امام عسکری (ع) درعینحالی که امام زمان (عج) را به همگان معرفی نمیکردند اما در موارد نادری، بنابر مصلحت و البته لیاقت افراد، پرده از چهره ی مبارک ایشان برمیداشتند.
ویژگی مشترک همه این افراد آن بود که در سایه تعالیم اهل بیت (ع) به مرتبهای از تربیت دینی رسیده بودند که مَحرم و حافظ اسرار ائمه (ع) باشند. این امر به صورت یک قاعده درآمد و در طول تاریخ ،چه در زمان غیبت صغری و چه غیبت کبری، افرادی که لیاقت خود را به اثبات رسانده بودند، به محضر حضرت بقیهالله (ع) شرفیاب میشدند.
تشرّف نماینده مردم قم
«سعد بن عبدالله اشعری» که از محدثان نامدار شیعه بود به نمایندگی از مردم قم راهیِ سامرا شد تا وجوهات مردم قم را خدمت امام عسکری (ع) تقدیم کند. این وجوهات در کیسه هایی بود که هرکدام مُهر خاصی داشت و سر بسته و پُلمب بود. هنگام خروج از قم، پیرزنی، یک پیراهن که خود بافته بود را به همراه دو درهم به او داد و خواهش کرد که آن را به امام عسکری (ع) برساند.
سعد بن عبدالله وقتی وارد خانه امام شد، کیسه ها را همراه خود به داخل منزل برد اما فراموش کرد که پول و پیراهن پیرزن را از خورجین در آورد. او میگوید هنگامی که وارد خانه امام عسکری (ع) شدم حضرت مشغول پاسخگویی به نامه هایی بودند که در مقابلشان بود. یک کودک حدوداً سه ساله با چهره گندمگون نیز در اتاق ایشان بود که سعی می کرد قلم را از دست حضرت بگیرد که ما آن طفل را نمی شناختیم.
حضرت برای این که بتوانند به کار خود برسند با یک گوی پارچه ای که کنارشان بود آن کودک را سرگرم می کردند و در این فاصله به نوشتن پاسخ نامه ها می پرداختند. در همین اثنی به فکر فرو رفتم که بعد از امام عسکری (ع)، زمام هدایت و امامت را چه کسی به عهده خواهد گرفت و امام بعد از ایشان کیست؟
تقریباً از ابتدای دوران امامت، کسانی که از راه های دور خدمت ائمه (ع) می رسیدند به روش های مختلف از تشرّف به محضر امام اطمینان حاصل میکردند؛ مثلاً برای آن که مطمئن شوند در محضر امام نشسته اند، منتظر اخبار غیبی حضرت میشدند.
در موارد متعددی، ائمه (ع) بدون باز کردن نامه ها، جواب هایی مرقوم میکردند و یا اخباری را از بلاد مراجعهکنندگان میدادند؛ یکی از روش ها این بود که امام خصوصیت اموالی را که مراجعان با خود آورده بودند برمیشمردند و در صورت صحت، ادعای امامت ایشان اثبات می شد. همچنین در برخی از موارد امام (ع) پاسخ شبهه یا موضوعی که به ذهن مراجعهکنندگان خطور کرده بود را می دادند.
سعد بن عبدالله میگوید تا این فکر به ذهنم خطور کرد که بعد از امام حسن عسکری (ع)، چه کسی امام خواهد بود، حضرت رو به همان طفل کرده و فرمودند: فرزندم! وجوهاتِ مردم قم را تحویل بگیر. آن طفل در مقابل دیدگان متعجب ما جلو آمد و فرمود: داخل کیسه اول ۲۲۵ دینار است که تعداد معینی معیوب و بقیه سالم هستند و متعلق به فلان شخص است و شغل آن فرد را هم گفتند.
سپس فرمودند ما وجوهاتش را قبول می کنیم. وقتی که کیسه باز شد، مشاهده کردیم که همه آن مشخصات درست است و این واقعه تکرار شد تا تکلیف همه اموال روشن شد. البته برخی از اموال را به دلیل آن که به حرام آمیخته بود نپذیرفتند و خواستند که به صاحبانشان برگردانده شود. با این حرکت امام عسکری(ع)، ما امام پس از ایشان را شناختیم و بر ما روشن شد که آن طفل، وجود مقدس امام زمان (عج) است.
بعد از اینکه تکلیف اموال روشن شد، حضرت فرمودند برو هدیه آن پیرزن قمی و پیراهنی که در خورجین گذاشتی را بیاور؛ ما پول او را میپذیریم و لباس او را قبول میکنیم و در حق او دعا میکنیم.
شرایط سخت آن روزگار اقتضا میکرد که حتی در زمان حیات امام عسکری (ع) هم مصلحت نباشد که همگان، امام عصر عج را ببینند و فقط خواص این توفیق را داشتند.
خلیفه عباسی که موفق به پیدا کردن امام زمان نشده بود دستور داد پس از شهادت امام عسکری (ع)، به منزل ایشان یورش برند تا اگر از آن مولود مبارک اثری دیدند فوراً ایشان را به شهادت برسانند؛ زیرا یقین داشت که وعده الهی محقق شده و آن منجی بزرگ به دنیا آمده است؛ بنابراین آخرین تلاش مذبوحانه خود را برای از میان برداشتن عدالت گستر جهان انجام داد.
در این میان برخی از نزدیکترین افراد به امام زمان (عج) همچون عمویشان جعفر کذاب ـ که بعد توبه کرد و به جعفر تواب معروف شد ـ که امام زمان (عج) را ندیده بود در روز تشییع امام عسکری (ع) و اقامه نماز توسط امام زمان (عج) با اغراض دنیایی منکر وجود فرزندی برای امام عسکری (ع) شد.
بعد از اقامه نماز بر پیکر مطهر امام عسکری (ع) دوران غیبت صغرا شروع شد و حضرت از انظار عموم مردم غائب بودند و تنها توسط نواب خاص که چهار نفر بودند با مردم سخن میگفتند.
با ارتحال نایب چهارم، دوران غیبت کبری ـ که ما نیز به آن مبتلا هستیم ـ شروع شد و فصل جدیدی از وظایف و تکالیف فردی شیعیان در برابر امام زمان (عج) گشوده شد.